حمله ی اعراب به ایران
مطالب زیبا و علمی و ایامیدانید هایی که در هیچ وبلاگی پیدانمی شود
تاریخ : پنج شنبه 24 ارديبهشت 1394
نویسنده : امیرحسین ناجی

 

    تحلیلی بر آنسوی حمله اعراب منادی اسلام به ارتش ساسانی..با ویرایش جدید با ویرایش و مطالب کامل تری تقدیم علاقه مندان عرصه تحقیقات تاریخ ادیان میگردد . با عنایت به این موضوع مهم که کشور ما از لحاظ جغرافیایی در منطقه ای واقع گردیده است که امروزه به آن خاور میانه گفته میشود که همواره به دلایل مختلف سیاسی و جغرافیایی واقتصادی وموقعییت سوق الجیشی آن و همچنین غنی بودن این سر زمین از مواد کانی و معدنی همواره در طول تاریخ مورد طمع و وسوسه همسایگان وحتی کشورهای دوردست تری هم واقع گردبده است که مهمترین حمله ها ی گسترده و سیع میتوان از یورشهای غارتگرانه اقوام مغول به سرکردگی چنگیز خان و تیمور لنگ ومقدونی ها هم به سردمداری آلکساندریا همان اسکندر مقدونی معروف و سایر اقوام دیگرنام برد.

 

که با یک نگاهی سطحی و گذرا به همه این جنگهای ویرانگر به نیکی در خواهیم یافت که اهدف استراتژیک تمامی سر کردگان اصلی این قبیل از جنگها و غارتگریها چیزی جز استیلا یافتن بر سایر ملل و انهدام همه دستاورد های مادی و معنوی دیگرجوامع نبوده است و در یک کلام میتوان ادعا کرد که بازخورد همه این قتل و غارتگری ها ی هولناک و سهمگین و همه آن ناجوانمردی های تاریخی به جا ی ماندن زمینهای سوخته با جمعیتی قلیل وعلیل وسرخورده بیش نبوده است . اما ورای همه حملاتی که در طول تاریخ به این سر زمین مقدس صورت پذیرفته است را میتوان به حمله اعراب منادی اسلام به سرزمین ما در دوره حکومت خسرو پرویز ساسانی نام برد که در حدود ۱۴۰۰ سال پیش اتفاق افتاد است. که در ابتدا با همه حملات قبلی تمایزداشت. معذلک اصل آنالیز ما از موضوع منتخب مورد نظر اینست که حکومتگران ساسانی سالیان سال بود که با انواع روشهای خودکا مه و اعمال ددمنشانه و با ظلم وستمی بس گران بر گرده مردم نجیب این سرزمین به ظاهر حاکم و سوار بر اریکه قدرت بود ند که این خودکامگی ها تا آنجا پیش رفته بود که عملا جامعه را به شیوه های گوناگونی و دور از انسانیت وعقلانیت همراه با تقسیم کردن افراد جامعه به دسته های مختلف دارا ومتوسط و ندار و نزدیک به این شرح تقسیم کرده بودند که عبارت بود از : ۱- در طبقه اول شاه ودرباریان و مغان و موبدان۲- بازرگانان وصاحب منصبان دیوانی بزرگ دولتی ۳- پیشه وران و ملاکین گهرت و کارگزاران عا لی رتبه ۴- در طبقه بعدی کارمندان دون پایه و کارگران و زارعین و… الخ که اگر بخواهیم اندک توضیحی پیرامون دسته بندی های فوق ارائه نماییم اینست که فرزند پادشاه همیشه باید پادشاه و درباری باقی بماند. و فرزندان کارگران نسل اندر نسل باید در پیله کارگری خویش آنقدر بمانند و بتابند تا از طبقه خویش نتوانند خارج تا عدم گردند و حق ورود به طبقه بالاتر را نداشته باشند . لذا با این کارکترهای شخصیتی که از طبقات مختلف جامعه نقاشی میکردند دیگر نبوغ و هوش و زکاوت افراد به هیچ وجهی محلی از اعراب نداشته است تا آنجاکه که فرزندان طبقات دون جامعه هم حق تحصیل علم و دانش را تحت هیچ شرایطی را نداشتند لذا دربارنشینان فکر میکردند که با این تفسیم بتدی های جبری اجتمایی دیگر از بابت هر گونه نافرمانی های مدنی و سر پیچی های عمومی و همچنین از احتمال شورش بر علیه حاکمیت دیکتاتوری خویش به کلی خیالشان راحت گردیده بود . چونکه ظاهرا دولت ساسانی از ارتشی نیرومند به لحاظ نفرات و تجهیزات و ادوات نطامی برخوردار بودند ودر تحلیلهای تئورسین های حکومتی هم هیچ کشوری یارای مقابله با این ارتش قدرتمند را نداشت زیرا ساسانیان ارتش را به ۴ قسمت در شمال و جنوب وشرق وغرب نقسیم کرده البته با عنایت به احتمال حمله از طرف هر کشوری در هر سویی استعداد نفرات و تجهیزات ارتش هم فرق میکرده است. ولی غافل از این موضوغ که اکثریت مردم بر اثر بی تدبیری حکومتگران در اوج فقر و بیکاری قرار داشتند که با اندک خشکسالی ویا بیماری های مهلک عمومی فوج فوج مردم به دیار عدم رهسپار میگردیدند. اما شاهزاده های ساسانی و سایر افراد نزدیک به هیئت حاکمه غافل از این ناملایمات در مناطق خوش آب و هوای کشور و درقصرهای زیبا و سر به فلک کشیده گونانگون بسر نیبردند و حتی اگرنگاهی اجمالی هم به تاریخ آندوران بیفکنیم به هیچ وجه دانشمندان شاخصی در هیچ عرصه علمی بچشم نمیآید. زیرا همانگونه که گفتیم کسب دانش فقط در ید وانحصار واختیارحاکمان زمان بود و اگرهم مکانهای علمی بزرگی وجود داشت تاریخ بنای آنها به ابتدای حاکمیت ساسانیان و شاید مربوط به سلسله های پیش از آنان بوده است. و لی با همه پلشتی ها یی که حکومت گران ساسانیان ازخود بروز میدادند معذ لک در تعریف تشکیلات و روش ها ی نیروهای نظامی وهمچنین تربیت کادر ارتش آنان نکته های مهم و منیری به چشم هر تیزبینی متبادر میگردد اینست که با گذشت بیش از دو هزار و اندی سال از حکومت ساسانیان تا کنون هیچ کشوری در جهان با داشتن انواع ایده ئولوژیهای اعتقادی و سیاسی یافت نگردیده است که به این مرتبه از افق دید بلند و آزاد منشانه مثل ساسانیان برسند که استراتژی ارتش خودرا صرفا برای دفع تجاوزات با دشمن خارجی متجاوز به حریم کشور یعنی همانا جهت دفع حملات ارتش بیگانگان به مرزها وهمچنین اساس تئوری آموزشهای تکنیکی و تاکتیکی و عقیدتی سیاسی و فرهنگی ارتش ساسانیان براساس عدم تجاوز با هر دلیلی به دیگر کشورها صرفا به قصد کشورگشایی محض جهت تحمیل دین و آیین زرتشتی و فرهنگ آریایی و زبان پارسی استوار بوده است ؟! . که این نوع آموزشهای پیشرفته و انتر ناسیونالیستی سیاسی نظامی و فرهنگی و انسانی ساسانیان در ۱۴۰۰ سال پیش خود به تنهایی میتواند سند زرینی و افتخاری بس بزرگ برای مردم فعلی ایران دخت زمین باشد که از اجدادی با این تفکراخلاق مدار و انسان محور در قرنهای ماضی بر خوردار بوده است. لذا علیرغم زحمات طاقت فرسای و انسان دوستانه کارگزاران نظامی و سبیل در طبقه متوسط جامعه در عهد ساسانی که مصادف بود با سالیان طولانی که کم کم مغان زوروانی که به روحانیون آیین مزدکیان اطلاق میگردید آیینی که پیش از زرتشت در حدود ۱۳۰۰ سال قبل ار آن در این سر زمین حاکم بوده است. لاکن مزدکیان توانستند هوشمندانه و خیلی آرام و لاک پشتی با کنار زدن زیرکانه احکام دین رسمی کشور یعنی آیین زرتشتی اهورا مزدایی که خودش دین تو حید پرستی وخمیر مایه اولیه و وموجب همبستگی و چسپندگی مردم بود را دچار نوعی سردر گمی و آشفتگی و خلاء دینی نمایند از همین روی برای اکثریت مردم اعتفاد و ایمان راسخ دینی داشتن دیگرمعنای چندانی نداشت . و ازسویی دیگر هم عواملی چند ازقبیل ۱- طا عون۲ – جنگهای چند باره حکومتیان با بهرام چوبینه که اهداف حکومت با روش دیپلماسی هم قابل پی گیری وامکان به نتیجه رسیدن بود . ۳- همچنین جنگهای مستمر وبی نتیجه گاه وبیگاه با رومیان که باعث تحلیل رفتن قوای جسمانی و روحی ارتشیان گردید ه بود ۴- کش مکش های درون حکومتی بی حاصل از منظر منافع ملی بر سر تقسیم قدرت بین شاهزادگان وکارگزاران اصلی حکومت با شیروئیه که منجر به کشته شدن عده ای از درباریان که بدست وی اتفاق افتاد ه بود ۵ – طغیان مکرر رودهای دجله و فرات در آن سنوات که ضمن وارد آوردن خسارات جانی ومالی بس گران به کشاورزان که منجر به نابودی هزاران هکتار از مزارع کشت دیمی و آبی گردید را میتوان بعنوان فاکتورهای اصلی که موجبات سرگرم گردیدن حکومت به اوضاع داخلی کشور جهت سر و سامان بخشیدن به این قبیل معضلات و غافل شدن از اوضاع برون مرزی برای مقطع نسبتا طولانی اتفاق افتاد. لذا با توجه به این سریالی ازعوامل مهم باز دارنده بنظر میرسید که همسایگان به نیکی در یافته بودند که این امپراطوری عریض و طویل و پهناور با یک تلنگر یا با یک تک نطامی ازهم پاشیده خواهد گردید لیکن در این اوضاع احوال آشفته سیاسی و اقتصادی و معنوی کشوردرحکومت جبار خسرو پرویز ساسانی بازهم این مرز و یوم باستانی با یک هجوم ناخواسته همه جانبه دیگری از سوی اعراب منادی اسلام واقع گردید . اماعلیرغم آنکه مردم پارسی گوی از مدتها قبل مستقیم و غیر مستقیم آوازه دین حنیف اسلام که شعار برابری و مساوات و حق و عدالت سر میداد را شنیده بودند و منتظر بهانه ای جهت رهایی از جور حاکمان ستمگر ساسانی وموبدان زردشتی و مغان زوروانی بودند در گرویدن به آیین اسلام را لحظه شماری میکردند ودر نبردها هم که به تفسیر شرح خواهیم داد علیرغم آنکه از هر جهت بر سپاه اعراب تفوق کامل داشتند در کمترین زمان ممکن دست ازنبرد کشیده و خود را تسلیم اعراب تازه مسلمان نمودند تا شاید بتوانند در ذیل سایه والطاف حکومت اسلامی به رفاه و آسایش و مساوات واقعی برسند . ولی از شانس بد ملت آزاده آریایی پرشیایی در زمان حمله اعراب منادی اسلام به این سرزمین مصادف بود با دوران رخوت و انحراف عظیم وعمیق سیاسی درحکومت اسلامی که بعد از حادثه مبارک غدیر خم و رحلت جانگداز پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد(ص) یعنی دورانی که احکام و شعائراسلام ناب محمدی (ص) برای مدت مدیدی به محاق رفته بود و از اسلام اصیل جز پوسته ظاهری و لعاب بیرونی چیزی دیگر باقی نمانده بود تا جاییکه موجب خانه نشین شدن اول مردی که درتاریخ اسلام دعوت رسول اکرم را اجابت نموده بود یعنی همان لنگر زمین و آسمان و آن حقیقت همیشه تاریخ که هم حقیقتی بود برگونه اساطیرهمانا آن جانشین رسول و عبد صالح خدا یعنی حیدر کرارمولای متقیان حضرت علی (ع) صاحب ذولفقار آسمانی و سرفرمانده خیلی از غزوات نبی خدا و فخرخاندان عصمت و طهارت بنی هاشم همراه با طیفی ازسحابی های اولیه رسول خدا به حاشیه رانده شده بودند که اوج این انحراف درتشیع پیکردردانه رسول خدا برتارک همیشه تاریخ پشریت قابل رویت است. فلذا با آن اوضاع و احوال پریشان سیاسی و اقتصادی و معنوی جامعه پارسیان در اواخر حکومت ساسانیان که قبل از این ذکرش رفت و همزمان هم این دوران انحراف و مظلومیت اسلام عزیزدرچنین شرایط افول احکام نورانی عقیدتی و سیاسی و اجتمایی حمله اعراب به ظاهر منادی اسلام به قول عرب به سرزمین عجم مجوس به معنی (لال آتش پرست) صورت پذیرفت اما بر خلاف انتظارپارسیان ازفردای پیروزی اعراب منادی اسلام با این وجود اینبارهم همه شعار های عامه پسند اولیه آنان کم کم دگر گون گردیده و رنگ بوی جاه طلبی سر مستانه بخود گرفته بودند تا جاییکه این غرور کاذب عین دملی چرکین همه وجود لشکر یان فاتح را فرا گرفته بود . که عجمان با رصد رفتار سپاه اعراب پیروز باردیگر خاطره غارتگری و چپا ول اموال عمومی و خصوصی آحاد جامعه را بسان سایر حملات دیگر در اذهان عمومی زنده میکرد ولی با تعغیر تاکتیک در صورت مسئله .. یعنی تحت عناوین اید ه ئولوژیکی مثل دیه و جزیه و موالی و کنیز و غلام و .. که اکثر این عناوین همان مسلمان درجه دو بودن از این واژه ها تعبیر میگردید و از لحاظ اخلاقی هم برخی از اعراب بداوی که در نبرد غالب شده بودند چنان رفتار جلف با دخترکان و همسران فرمانده هان ارشد ومیانه و عادی و سایر مقامات عالیرتبه مغلوب پارسی از خویش بروز دادند که دل هرسنگدلی شکسته وهر قلمی از نوشتن آنهمه جفای عمدی و غیر عمدی سپاهیان پیروز احساس شرمندگی مینماید . اما این سخت گیرها طی قرنها ادامه یافت و علیرغم آنکه ایرانیان سالیان سال بود که مسلمان شده بودند فقط به جرم اینکه اجداد خیلی دورشان در سده های اخیر زرتشتی بوده اند اجازه پیشنماز شدن به غیرعرب داده نمگردید و همچنین حق ازدواج با دختران اعراب بیابانگرد را نداشته ولی عکس آن صادق بوده است. و سایر اجحافات دیگر از جمله پرداخت مالیاتهای سنگین و طویل المدت به فرمانده هان لشکر پیروزو اکثرسحابیها منهای مولای متقیان علی (ع) که هرگز ریالی مالیات از ایرانیان را نپذیرفتند باری بگذاریم و بگذریم وقضاوت را به تاریخ واگذاریم لذا بدون در نطر گرفتن این اجحافات بی مورد لشکریان پیروزعرب به پارسیان و خا نواده آنان ولی ازدیدگاه ما مسئله اصلی که این حمله به خاک این سر زمین با همه حملات قبلی فرق اساسی و بنیادین داشت این مورد مهم بود که این مرتبه اراده الهی بر گسترش اسلام به این سرزمین پهناوربود تا با گذشت زمان مردم پارس خود تبدیل به فرزندان راستین اسلام گردند و با هوش و ذکاوت خدادادی باعث خدمات متقابل فاخری در زمینه های علمی و فلسفی و ادبی و دیوانی به این دین حنیف گردند تا پذیرش آن برای مردم دیگر سر زمینها راحت و آسانترگردد. و این خود توفیق الهی بزرگی بود که پروردگار نصیب ملت پرشیا نمود زیرا که اسلام عزیز این آخرین و کاملترین دین خداوند بزرگ در روی زمین که بعد از آنهم به فرموده کتابش فرقان کریم دینی دیگر نخواهد آمد وتوسط همین دین و ظهور آخرین فرزند پیامبر گرامی همین آیین حنیف (مهدی موعود) جهانرا پر از عدل و داد خواهد نمود و هیچ عذر و بهانه ای ازپیروان سایر ادیان الهی وتوحیدی پیش ازاسلام در نگرویدن به اسلام عزیزاز آنان پذیرفته نمیباشد فلذا همه آنان اگر طالب سعادت دنیوی و مغفرت اخروی باشند باید دین کامل وجامع و مانع اسلام را که بر اساس رهنمود های قرآن ورسول گرامیش حضرت محمد نور امین (ص) و آل و عترت وی استوار میباشد بپذیرند .اما دوباره از تحلیل اصلی خود دور نگردیم واما از آن سو نیز اعراب منادی اسلام احتمالا با کنکاش تاریخی و میدا نی نیک دریافته بودند که گسترش این دین جدید به سمت شرق قاره آسیا فقط از طریق فتح سر زمین پارس میسر می دانستند از طرفی دیگر نیزمردم عهد ساسانی هم به طور غیر رسمی و نیمه محرمانه از سنوات قبل آوازه آیینی جدید را شنیده بودند . دینی تازه که نام اسلام را بر خود گذاشته و خواستگاه آنهم در شبه جزیره حجاز که داعیه رهبری جهانرا دارد و شعار حقانیت و وحدانیت سر داده که نه تنها در بین مردم خاور میانه و حتی در قاره سیاه هم بدلایل مختلف از جمله شرایط بد اقتصادی وظلم وجور روسای قبایل بومی آفریقایی عاشقان فراوانی پیدا نموده است لذا همانطوریکه قبلا هم گفتیم سران اصلی دین اسلام شاه کلید گسترش آن به شرق آسیا قطعا کشور پهناور وغنی پرشیا میدانستند که این تحلیل با وجود گذ شت چند ین قرن هنوز هم به قوت خویش باقیست از اینرو اکنون هم خیلی از دولتهای موجود در سر تا سر گیتی به چنگ آوردن این کشور را به هر قیمت و با هر روشی آرزو ی قلبی واستراتژیک خود می دانند. زیرا این سرزمین کهنسال و زیبا سر شار از مواد معدنی و کانی گوناگون و برخوردار از اقلیمی ۴ فصل که هر کدام از مناطق کشور ما از اکوسیتمی منحصر به خویش بر خوردار میباشد زیرا همزمان با داشتن دو کویر بزرگ خشک وسوزان لم یزرع لوت و نمک ولی مردم شمال کشور از آب وهوایی نسبتا اروپایی معتدل و مدیترانه ای بر خوردار میباشند. ولی از اینها همه مهمتر سر زمین باستانی ما در طول دوران متمادی تاریخی همواره برخوردار از ملتی فرهیخته و تاریخ ساز و استوار درعرصه جهانی و همانا برخوردار از فرهنگ و ادبیات اجتمایی غنی به بلندای تاریخ بشریت که بین دو هزار و پانصد سال با عنایت به اشیاء و ادوات بدست آمده جدید در سنوات اخیر در جلگه جیرمت که در اثر کاهلی دولتمردان وقت موجب به تاراج رفتن عمده آنها گردید ولی در نهایت باستان شناسان داخلی و خارجی متفق القول عمر کشور زیبای ما ایراندخت زمین را تا ۷هزار سال پیش از اسلام عزیزتخمین زده اند که این امرخود گواهی مستدل براین موضوع صحه میگذارد که این ملت بر خلاف خیلی از ملتهای دیگر از جمله بر خلاف اعراب هرگزدر طول تاریخ بت پرست و یا چند گانه پرست نبوده اند و همواره از دین و آیینی توحیدی به معنای لغوی آن که همانا یکتا پرستی است برخوردار بود ه که در مقطعی از تاریخ به مدت چندین قرن که آیین زرتشتی بر کشور حاکم و جاری بود ه توانسته بود ند با بکار بستن شعار سه گانه کردار نیک پندار نیک گفتار نیک که درابتدا نظریه هایی ایده آلیستی بنظر میرسیدند ولی با همت وجدیت عمومی پارسیان آنرا به رآلیسم میدانی تبدیل نمایند که به مدت مدید ی یکی از ادیان مطرح مردم سرزمین های مختلف از بین النحرین تا پامیرهندو کش و از آرارات تا آناتولی باشد. و علیرغم اینکه در اثر مرور زمان همانطور که در ابتدای مقاله هم توضیح دادیم با دسیسه های مغان زوروانی و بازی خوردن روحانیون زرتشتی در تایید کامل اعمال درباریان اندک اندک با پیدایش انحراف درعملکرد حکومتگران عهد ساسانی که موجبات دوری روحانیون از ملت در ابتدا و نزدیک شدن آنان به دستگاه حکومتی که در نهایت هم خود آنان جزیی از حکومت جابران شاهان ساسانی زور گو گردیدند و همه اعمال خود و درباریان را با حیله گری خاص توجیه نموده تا آنجاکه همه فرامین شاهان ستمگرروزگار و همچنین اعمال خودرا مو به مو بر گرفته از کتاب زرتشت یعنی اوستا به مردم اعلام میکردند ومخالفت با اوامر ملوکانه و فتاوای مغان و موبدان را کفر وظلم به آیین میدانستند و سر پیچی کنندگان از آنرا افرادی گمراه و همنشین با اهریمن پلید در آخرت معرفی میکردند که اگر با نصایح موبدان و مغان به راه راست که همانا اطاعت مطلق از شاهان وآنان بود برنمی گردیند و به روشنگری مردم ادامه میداند به اشد مجازات یعنی زندانهای طویل المدت همراه با شکنجه های وحشتناک و بیگاری دادن به بزرگان محکوم میگردید . آری با اینچنین انحرافات بزرگ در هیئت حاکمه سیاسی ساسانی و آیین زردشتی بود که ارتش چند ده هزار نفری ساسانیان که به اصطلاح امروزی ارتشی کلا سیک و تاکتیک پذیر و دارای دیسیپلین ویژه و برخوردار از انواع سلاح جنگی روز و همجنین احاطه کامل فرماند هانش به فنون و رموز نظامی پیشرفته دوران خویش که سوابق و قدمت طولانی نیز در انواع جنگها ی واقعی و مانور های تمرینی نظامی داشتند تا جایی که سایر دولتها هم جهت آشنایی افراد نظامی خودشان به علوم و فنون نظامی روز و دست یابی به تاکتیک های جنگی نوین به کشور پهناور آنروز پرشیا روانه میکردند. با همه این اوصاف پر طمطراقی که از آرتش ساسانی بر شمردیم معذالک این ارتش تا بیخ دندان مسلح در دو رویارویی بزرگ که جنگهای خونین و نبرد های سرنوشت سازی مابین طرفین نبرد یعنی سپاه اعراب منادی اسلام با ارتش پرزرق و برق ساسانی در گرفت یکی هما نا در منطقه قادسیه در حوالی غرب ایران فعلی و شرق کشوری که امروزه به آن عراق میگوییم و نبرد سهمگین سه روزه دیگر در نزدیکی های شهر نهاوند فعلی خودمان که اتفاقا به جنگ نهاوند معروف گردیده فرماندهی سپاهیان اعراب در هر دو رویارویی سحابی معروف صدر اسلام سعد ابن ابی وقاص به عهده داشته است که نکنه تاریک زندگی سیاسی این فرمانده همانا به آتش کشیدن کتابخانه بزرگ و مجلل عمومی و تخصصی دانشگاه گندی شاهپور یا (جندی شاهپور) به دستور …. است و همزمان هم مقارن بوده با خلافت خلیفه دوم راشدین جناب فاروق اعظم که یکی از ام المومنین یعنی حفصه همسر پیامبر اکرم (ص) دخت گرامی ایشان بودند. . و لازم به توضیح است که پهناور شدن اسلام هم از حیث جغرافیایی از همین ایام تا پایان سلسله اموی اتفاق افتاد اما به گواهی وشهادت تاریخ لشکراعراب مسلمان مهاجم متشکل بودند از عده ای افراد عمدتا سیه چرده و بداوی که از صحرای گرم وسوزان حجاز که لباسی ساده و بلند و بعضا هم نیمه مندرس بر تن داشتند و نظم وانواع سلا حهای رایج روز هم کمتر در بین آنان به چشم میخورد تشکیل میگردید وعمده سلاح آنان شمشیرهای کمانی شکل بود بر خلاف شمشیر های سپاهیان ساسانی که کشیده و راست بوده است. ولی تنها فرق این سپا هیان ژنده پوش با سپاهیان ساسانی که با اونیفورم های رنگارنگ نظامی که هر رنگی بیانگر تعاریف خاص نظامی داشته و همچنین چند هزار سواره نطام وعده کثیری هم تک تیرانداز کمان و با همراهی گروه های نوازنده موزیکال که ریتم و اهنگهای روحبه بخش همراه با آوای رجز خوانیها جهت آماده نمودن لشکریان که موزیسینها مارش ویژه ارتش ساسانی مینواختند که درجات فلزی مختلف سپاهیان ساسانی و سایر حمائلی که به عنوان تشویقیهای سنوات کاری و به روش روتین دریافت و به سینه الصاق کرده بودند که با تابش نور خورشید به این درجات فلزی و آلات گروه موزیک چنان باران نور چشمک زنی از تابش خورشید درآن هنگامه ظهر گرم نبرد انعکاس داده بود که ترس و رعب وحشت گران در میان لشکریان اعراب که در طول عمر خود چنین ارتش کامل و با نظم و درجات گوناگون و لباسهای متحد الشکل که با پیش قراولی تن سواران پیل همراه بود به چشم ندیده بودند و چیزی باقی نمانده بود که عده زیادی قصد فرار را داشتند اما پروردگار متعال ترس وحشت از دل آنان بدر کرد ه و شهامت و نور جهاد در دل آنان جای داد . اما نکته مهم و اصلی در فرق بین این دو لشکر این مورد مهم واساسی بود که اکثریت مجاهدین سپاه اعراب مدعی دین حنیف اسلام در آن برهه خاص از زمان فقط با سلاح ایمان میجنگیدند و در آنزمان اولیه هم هدفی جز اعلام ندای حق تعالی و اعلام پیام روح بخش و روشنگر اسلام که همانا ندای برابری و برادری دینی ومساوات وعدالت و عرفان برای همه بود سر داده و هدفی دیگر نداشتند و جنگ یا همان جهاد را جزیی از دین خودشان برای احقاق و اجرای کامل دین الله می بنداشتند فقط ادای وظیفه شرعی میکردند که اگر کشته میگردیدند به یقین خود را در بهشت میدیدند. که درهمین رابطه دراینجا نیکوست یاد جمله ای خیلی کوتاه ولی زیبا را ازنازنین دوست شهید م در دوران دفاع مقدس هشت ساله یعنی شهید والا مقام (حسین حمایتی ) رضوان الله علیه بنمایم که علیرغم جوانی جمله ای پر مغز و فلسفی و در عین حال منطقی که از دفترچه خاطرات معظم له بدست امده که گویا در هنگامه کتابت این جمله مهم در همان حال وهوای خاص جبهه ها در حال غورسیر و صفای معنوی خویش بوده است که اینچنین مرقوم فرموده بودند که معامله با خدا باخت ندارد یعنی همان شعار و اهداف جهاد گران صدر اسلام نیز همین بوده است. که توانستند بر ارتش پر زرق وبرق ساسانی که از هر لحاظ بر سپا هیان صدر اسلام برتری مطلق داشتند چیره وغالب گردند زیرا ارتش ساسانی به دلایل فراوان از اعمال دور از انسانیت شاهان وموبدان و مغان زردشتی خسته وبیزار و به تنگ آمده بودند فقط بدنبال بهاته ای جهت فرار از میدان کار زار بودند که در نهایت هم سر فرمانده ارتش برشیان یا پارسیان رستم فرخ زاد و یا – فرخ داد کشنه گردید ه و درفش کاویانی که سنبل ارتش آنرمان سا سانیان بود بر زمین افتاده وسر بازان مغلوب هم در کمتری رمان ممکن فوج فوج خودرا تسلیم سپاه پیروز اسلام کردند که با این تفاسیر میشود ادعا نمود که سپاهیان ارتش ساسانی از قبل بازنده عقیدتی و سیاسی واقتصادی و عدالت اجتمایی این جنگ بودند زیرا از طرف دیگدر همانطورکه قبلا هم گفتیم پارسیان نجیب از مدتها قبل آوازه دین جدیدی که در سرزمین حجاز اعلام موجودیت کرده بود وشعار اصلی خودرا حول محورهای اساسی دنیوی مثل عدالت ومساوات وقسط و برادری قرار داده بود و همچنین نیز شنیده بودند که سیاه پوست برده با سفید پوست ارباب در این آیین تازه هیچ گونه فرق ورجحانی بر یکدیگر ندارند وحتی پیامبر عزیز و بزرگشان هم تا در قید حیات بودند مثل سایرین میزیسته وبا همه مردم با انصاف وعدالت رفتار میکرد ه است وتنها فرق آنان با یکد یگر در بندگی پروردگارشان است که هرکس تقوی بیشتری پیشه کند نزد خدایشان دروز حساب ارجحتر است. اما در پایان این نوشتار موضوعی اضافه نمایم و آن اینکه همه ادیان اعم از الهی و غیر آن شاید در کلیت حرفهای مشترکی برای گفتن داشته باشند از جمله آنکه همه ادیان پیروان خود را به راستگویی وامانت داری و صداقت و معرفت و عدل وعدالت و ایمان و اخلاص در همه امور و شئون زندگی سفارش میکنند و در یک کلام دینی رسمی و جود ندارد که به مقلدان و پیروان خود گمراهی و پلشتی و ظلم وستم به همنوعان و تباهی سفارش نماید اما در فرعیات تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند که دین زردشت هم از این قاعده مستسنی نیست فلذا میشود ان چنین نتیجه گرفت که مخرج مشترک همه ادیان ایمان به توحید وسفارش به آزادگی وعدالت و تقوا ومساوات عمومی میباشد ….پایان…باقی بقای یاران..بندر گامبرون یا مفتکی و زورکی بندر شاه عباس صفوی طاغوتی حعب – پاییز ۸۹…. توضیح نویسنده مقاله : چنانجه به هنگام مطالعه مطالب این نوشتار متوجه ا نوع پرشها و عدم وابستگی مطالب به یکد یگرباشید بدانید که ازویرایش چند باره و وسواس بیش از حد حقیر میباشد زیرا که نوشتن چنین مطا لب تاریخ سیاسی مذاهب همیشه نوعی چسپند گی و وابستگی تنگاتنگی با مسائل و باورهای اعتقادی مردم یک جامعه مثل جامعه دین محور فعلی خودمان را به همراه دارد از اینرو همواره باید خیلی دقیق حسا سیت عمومی و شرایط سیاسی و تاریخی و جغرافیایی و زمانی منطقه ای که در آن زیست میکنیم مد نظر داشته باشیم تا خدای ناخواسته با دست خودمان به باورهای اعتقادی مردم خویش آسیبی وارد نکنیم پس باید تصمیم قاطع اتخاذ نمود و یکی را پیش پای دیگری ذبح کنیم که حقیرعلیرغم میل قلبی سعی نموده ام که ذبح حقایق و مسائل تاریخی داشته باشیم تا حسگرهای باورهای معنوی جامعه را حسا س ننماییم…




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید برای شما ارزوی موفقیت دارم